در محضر استاد ...

 

آیت الله بهجت (ره) :

 از ما ، عمل چندانی نخواسته اند !

 مهم تر از عمل کردن ، " عمل نکردن " است !

 تقوا یعنی " عمل گناه را مرتکب نشدن !

 همه میپرسند چه کار کنیم ؟

 من می گویم : بگویید چه کار نکنیم ؟

 و پاسخ اینست :

 گــــــــنــــــــــــاه نــــکــنــیــد .

 شاه کلید اصلی رابطه با خدا " گــنــاه نــکردن است .

حدیث ...

 

هـر كه صبح كند در حالى كه به امور مسلمانان اهتمام ندارد ، از آنان نيست و

هر كه فرياد كمك خواهى شخصي را بشنود و به كمكش نشتابد ، مسلمان نيست .

                                                      ( ميزان الحكمة ، ج 5 ، ص 377)

به خود آ

ای آنکه طلبکار خدایی ، به خود آ

از خود بطلب کز تو خدا نیست جدا

اول به خود آ، چون به خودآیی،به خدا

اقرار نمایی به خدایی خدا....

نشانم بده ...

 

خدایا بفهمانم که بی تو چه می شوم اما نشانم نده ...


هم بفهمانم هم نشانم بده من با تو چه خواهم شد
...

درس ...

 

وسايل نيروهايم را چک می كردم . ديدم يكی از بچه ها با

خودش كتاب برداشته ؛ كتاب دبيرستان .

گفتم : « اين چيه ؟ »

گفت :

« اگر يه وقت اسير شديم ، می خوام از درس عقب نيفتم . »

السلام علیک ...

امام جماعت واحد تعاون بود .

بهش می گفتند حاج آقا آقا خانی .

روحيه عجيبی داشت . زير آتيش سنگين عراق ، شهدا رو

منتقل می کرد عقب . توی همين رفت و آمدها بود که گلوله

 مستقيم تانک سرش رو از تنش جدا کرد .

چند قدميش بودم . هنوز هم تنم می لرزه وقتی يادم مياد از

 سر بريده اش صدا بلند شد : السلام عليک يا اباعبدالله ...

...

ساده بگم

ساده بگم دوسِت دارم خاطر تو خیلی می خوام

ساده تر از هرچی که هست ساده تر از ثانیه هام

ساده ولی عمیق و ژرف از ته قلب و سینه ام

ساده تر از شبنم گل ساده تر از بچگیام

ساده تر از شعری که از شوق تو بی قافیه شد

ساده تر از قافیه ها ساده تر از سادگیام

 

شهید علی محمودوند

 

   تاريخ تولد : 1343 

   تاریخ شهادت : 22/11/1379

   محل تولد : تهران

   محل شهادت : فكه

   مزار شهید : بهشت‌زهرا ، قطعه 27

 

ادامه نوشته

خدای من

 

خیلی قشنگه ... حتما بخونید .

منتظر نظرات قشنگتون هستم     

...

گفتم : خدای من ، دقایقی بود در زندگانیم که هوس می کردم ...

 

ادامه نوشته

باران رحمت خدا ...

 

باران رحمت خدا همیشه می بارد ،

 تقصیر ماست که

 کاسه هایمان را بر عکس گرفته ایم !

پای درس استاد (11) ...

یک پرسش از استاد :

 

چرا در اسلام ، ارزش عمل به نیت آن و قبولی

 عمل به قصد قربت و اخلاص وابسته است ؟

ادامه نوشته

ساکت شو ...

 

شب بود . يکي داد مي زد :

ساکت شو ! ساکت شو !

تو نمي توني اشک منو در بياري .

رفتم سمت صدا . ديدم يک نفر انگشت هايش قطع شده .

اين حرف را به دست خوني اش مي گويد :

ساکت شو ! ساکت شو ! تو نمي توني اشک منو

 در بياري !!

یا زهرا ....

حضرت زهرا (س) خطاب به همسرش اميرالمؤ منين علىّ (ع)

 فرمود :

 من از خداى خود شرم دارم كه از تو چيزى را درخواست نمايم

 و تو توان تهيه آن را نداشته باشى ...

حاج حسین

 

شنيده ايم حسين از بيمارستان مرخص شده . برگشته .

از سنگر فرماندهي سراغش رامي گيريم .

مي گويند : « رفته سنگر ديده باني . »  اومده طرف ما ؟

 توي سنگر ديده باني هم نيست .

 چشمم مي افتد به دکل ديده باني . رفته آن بالا ؛

 روي نردبان دکل .

« حسين آقا ! اون بالا چي کار مي کني شما ؟ »

مي گويد « کريم ! ببين . با يه دست تونستم چهار متر بيام

بالا . دو روزه دارم تمرين مي کنم . خوبه . نه ؟ »

مي گويم « چي بگم والا ؟ »                     حسین خرازی

احکام

 

وظيفه جوانان مؤمن در دانشگاههاى مختلط در برابر مفاسدى که در بعضى از آن

 مکانها مشاهده مى کنند ، چيست ؟  

  
بر آنان واجب است که ضمن دورى جستن از ابتلا به مفاسد ، در صورت تمکن و

 تحقق شرايط امر به معروف و نهى از منکر مبادرت به انجام اين فريضه کنند .

                آيت الله خامنه اي ، اجوبه الاستفتائات ، س1087

شربت ...

 

منصور که توقع برگشت قوطی خالی کمپوت را هم نداشت ،

 نگاهی به داخل آن انداخت ، شربت کمپوت تازه به نيمه

 قوطی رسيده بود !

 ظاهراً همه فقط لب های خشک شان را تر کرده بودند .

 يک کمپوت برای حدود بيست نفر، باز هم زياد آمده بود !

عطش امام حسین (ع)

هلال ابن نافع گويد :

هنگام شهادت حضرت امام حسين بالاي سر حضرت آمدم ،

 بخدا قسم كشته اي غرقه در خون ، نيكوتر و نوراني تر از او

 نديدم ، نور صورت و هيبت او مرا از تفكر در شهادتش ...

ادامه نوشته

الهی ...

الهى بى پناهان را پناهى

 به سوى خسته حالان کن نگاهى

 مرا شرح پریشانى چه حاجت

 که بر حال پریشانم گواهى

جانباز ...

 

سعيد ثعلبی ھمان رزمنده شجاعی است که  این روزھا به ناچار از

 کپسول اکسيژن استفاده می کند .

ادامه نوشته

بابای من ...

 

دستانم را دوست دارم ...

همان دستانی که آخرین با تو را لمس کرد .

بابای من ...

آن روز فکر کردم که دارم با تو بازی می کنم ؛

آخر می خندیدی و نیز از خنده تو شاد می شدم ...

بابای من ...

حال فهمیدم تو رفتی و دستان من بود که چشمان تو را از دنیای

فانی بست ...

پدرم ...

برای ولایت و دین و رهبرت رفتی ...

 قول می دهم که با همین دستانم ، پشت رهبرم بایستم و با

همین دست ها بر دهان بدگویان بزنم .

استاد ...

 

بسیجی عاشق کربلاست و کربلا را تو مپندار که شهری است در 

میان شهرها و نامی است در میان نامها ،

 نه ؛

 کربلا حرم حق است و هیچ­ کس را جز یاران امام حسین (ع)

راهی به سوی حقیقت نیست .

کربلا ما را نیز در خیل کربلاییان بپذیر ....

تلنگر ....

 

پاره های پیراهن و کوله پشتی شهدا هم همراهشون بود ...

نمی دونم چی شد ، اون خانوم ترسید ،

 شوکه شد یا هرچی ...

ادامه نوشته

عشق به عبادت ....

 

يک تعبيری را در روايات شريفه ، راجع به عبادت و فلسفه و حکمت

 عبادت بيان می کنند که تعبير عجيبی است .

اوّلاً پروردگار عالم ، اگر کسی دوستش داشته باشد ،

به او بهترين عبادت ها را الهام می کند ...

ادامه نوشته

محمدرضا ...

 

نيمه هاي شب بود .

ايشان گفتند : فلاني اين صداها چيست ؟!

 گفتم : چيزي نيست حاج آقا ،

بچه ها مشغول نماز شب هستند ...

ادامه نوشته

شهید ...

 

شھيد والا مقام مسعود شھبازی :

 

(ديگر جاي ماندن نيست)

خداجوووونم ...

 

گاهی دلم می خواهد ، وقتی بغض میکنم ،

خدا از آسمان به زمین بیاد ، اشک هایم را پاک کند ،

دستم را بگیرد و

بگوید : اینجا آدما اذیتت میکنن ؟!!

بیا بریم ...

...

 

بگو ...

آهن آبدیده را رنگ عوض نمی کند

چهره انقلاب را جنگ عوض نمی کند

به خیل دشمنان بگو به کوری دو چشمشان

مطیع امر رهبری ، رنگ عوض نمی کند ...

حسن باقری ...

 

سرباز که بود ، دو ماه صبح ھا تاظھر آب نمی خورد .

نماز نخوانده ھم نمی خوابيد .

می خواست یادش نرود که دوماه پيش یک شب نمازش

 قضا شده بود .

                                                 شھيد حسن باقری

 

چمران ...

از چمران پرسيدند :

تعھد بھتر است یا تخصص ؟

گفت :

می گویند تقوا از تخصص لازمتر است ، آن را می پذیرم .

 اما می گویم آن کس که تخصص ندارد و کاری را می پذیرد ،

بی تقواست  ...

تذکر ...

 

دین دار آن است که در کشاکش بلا دین دار بماند ،

و گرنه در ھنگام راحت و فراغت و صلح ،

 چه بسيارند اھل دین .

پای درس استاد (10) ...

 

یک پرسش از استاد :

 

چه کنیم تا در دنیا راحت زندگی کنیم ؟

ادامه نوشته

آقا اجازه ...

 

 آقا اجازه ! اين دو سه خط را خودت بخوان !

قبل از هجوم سرزنش و حرف ديگران

آقا اجازه! پشت به من كرده قلبتان

 ...

ادامه نوشته

...

 

وقتي ترکش به قلبش خورد ، بلند گفت :

 " يا مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف "

سرش رو بلند کردم که بگذارم روي پايم

گفت : ول کن سرم رو ، بذار آقا سرم رو بغل کنه .

هنوز لبخند بر لب داشت و چشم هايش به افق بود که

رفت ...

چه رفتني ... سر به دامن مولا ... با لبخند ... با آرامش ...

اللهم ارزقنا ...

حجت

بدون شرح ...

 

شنبه شب بود و می‌شد رفت حسینیه گردان پای تلویزیون

 نشست و یك سریال درست و حسابی دید .

شنبه‌ها بعد از خبر، سریال ژاپنی « سال‌های دور ...

ادامه نوشته

بال هايت را کجا گذاشتي؟

 

پرنده بر شانه هاي انسان نشست .

 انسان با تعجب رو به پرنده کرد و گفت :

 اما من درخت نيستم .

تو نمي تواني روي شانه ي من آشيانه بسازي ....

ادامه نوشته

چقدر ؟

خدای من ...

 

جوانی گمنام عاشق دختر پادشاهی شد .

 رنج این عشق او را بیچاره کرده بود و راهی برای رسیدن به

 معشوق نمی یافت .

ادامه نوشته

کجایند ...

 

بشکند ...

 

بشکند قلمی که ننویسد ،

 بر یاران خمینی چه گذشت ...

 

شعر امام زمان

 

 

آه اي خدا دار و ندار ما نيامد 

 آقا و صاحب اختيار ما نيامد

 

ادامه نوشته

...

شب شهادتم اسپند و عود برگیرید

    زنعش سوخته‌ام بوی دود برگیرید

اگرچه در سفر من عطـش فراوان است

    چه باک بدرقه ی راهم آب و قرآن است

فرشتگان عطشم را به آب می‌شویند

   غبار نعش مرا با گلاب می‌شویند

...

 

 به براداران و خواهران دينى ام ، اعلام مى دارم كه به معاد و قيامت بيشتر

 بينديشند مال و ثروت و خوشى هاى دنيا شما را فريب ندهد .

                                                   شهيد عبدالله جعفرى

شهید ردانی پور

 

آمده بود مرخصي ، کلي هم مهمان آورده بود .

 هرچه مادر اصرار مي کرد :

« اين ها مهمونت اند ، تازه از جبهه اومده ننه ، زشته . »

مي گفت : « نه ! فقط سيب زميني وخرما »

                                                               شهيد رداني پور

 

حدیث

 

 رسول خدا بديشان گفت :

خوش آمدند گروهى كه جهاد اصغر كردند و جهاد اكبر

برايشان باقى است ...

 

ادامه نوشته

گناه من و ...

 

با تمام وجود گناه كردم و در تكرار آن اصرار !!! 

اما نه نعمتش از من گرفت و نه گناهانم را فاش كرد ...

اگر اطاعتش كنم چه ميكند !؟

محکم باش ...

 

وقتی از اینکه آنچه را می خواستی بدست نیاوردی

افسرده ای

فقط محکم بنشین و شاد باش

خداوند در فکر دادن چیز بهتری به تو می باشد ....

...