طاووس ...

 

 

آمدم ای شاه ، پناهم بده 

 خط امانی ز گناهم بده


ای حَرمَت ملجأ در ماندگان 

 دور مران از در و ، راهم بده

 

ادامه نوشته

عاشقانه ھا

 

اونایی که با شلمچه رفيق اند خوب ميدونن که " یازھرا "

 شب عمليات فقط یه رمز نبود .

ادامه نوشته

مردان مرد

 

زیر شمشير غمت

         رقص کنان خواھم رفت

 

رودخانه کارون؛ اهواز؛ عکس از علی مجدفر

ادامه نوشته

دوکوهه ...

 

آری ،

 تو دیگر در جست و جوی انسان نیستی ؛

 تو یافتی آنچه را كه یافت نمی‌شود ...

 

ادامه نوشته

فکه

 

به جای آنکه همه سال سوی مکه روید

به جاست گر نظری نیز سوی فکه روید

مگر نه ‌آنکه حسین از حجاز بیرون زد

اقامه کـرد نمازی که سجده در خون زد

هنوز بوی شهید از هویزه می‌آید

صـدای ناله قـرآن ز نیزه می آ‌ید

 

قطعه 44

 

حضرت آقا ، رهبر عزیز مون رو هم تو خواب دست به دست امام

 خمينی (ره) تو اون قطعه دیدم و با تعجب پرسيدم :

 آقا شما ...، شما ؟ اینجا ؟!

فرمودند : ما هميشه وعده دیدارمون اینجاست ،

قرارگاه ما اینجاست .

 

ادامه نوشته

شلمچه

 

 اینجا شلمچه است ...

 عمیق که نفس می کشی ...

 ریه هایت پر از شهید می شود .

 

شلمچه ...

شلمچه !

 از پگاه باران گذشتي ...

از خاكريزي شعله ور ، با نگاهي خيس !

به جست وجوي آسمان .

بر دامان شلمچه ،

آسمان دو تكه شد ... نيـمي ستاره ، نيـمي آينه ...

و غرور دشت با نقب هاي روشن شكسته شد .

رديفي سپيده ، رديفي شكوفه !

استاد آوینی

 

آری ،

 تو دیگر در جست و جوی انسان نیستی ؛

 تو یافتی آنچه را كه یافت نمی‌شود ...

 

ادامه نوشته

غار شهدا ...

غار شهدا رازهای زیادی دارد .

 چیزهایی که جایی برای گفتن آنها نیست .

شهدای گمنام این غار خیلی مظلوم هستند و هیچ نام و نشانی

 از آنها ثبت نشده است .

 

ادامه نوشته

دوکوهه ...

اگر شلمچه را با غروبش می شناسند ، دوکوهه را هم با

شب هایش می شناسند .

 دل می خواهد در تاریکی شب ، لابه لای این ساختمان ها

پيچ و تاب بخورد ...

 

ادامه نوشته

فکه ...

فکه را باید درک کرد ، و می توان برای درک آن به سراغ

شهيد سيد مرتضی آوینی رفت که سه پایه دوربينش را در

رمل های آن استوار کرد تا بتواند یک تاریخ  بر جای مانده از

 حماسه والفجر مقدماتی و والفجر یک را به تصویر بکشد ،

 جایی که خود او را نيز به تاریخی با عظمت

مبدل ساخت ...

ادامه نوشته

اروند ...

اروند ؛ جایی که دیوانه ام می کند ...

زل زده ام به رود ولی انگار هر چه از اروند و شب عمليات والفجر ٨

شنيده ام در سرم دور برداشته .

 فکر این که سر عزیزم را بکنم زیر آب که مبادا صدای خرخر ...

ادامه نوشته