...
وقتي ترکش به قلبش خورد ، بلند گفت :
" يا مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف "
سرش رو بلند کردم که بگذارم روي پايم
گفت : ول کن سرم رو ، بذار آقا سرم رو بغل کنه .
هنوز لبخند بر لب داشت و چشم هايش به افق بود که
رفت ...
چه رفتني ... سر به دامن مولا ... با لبخند ... با آرامش ...
اللهم ارزقنا ...
+ نوشته شده در پنجشنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۲ ساعت 1:0 توسط بیقرار شهادت
|