حاج حسین
شنيده ايم حسين از بيمارستان مرخص شده . برگشته .
از سنگر فرماندهي سراغش رامي گيريم .
مي گويند : « رفته سنگر ديده باني . » اومده طرف ما ؟
توي سنگر ديده باني هم نيست .
چشمم مي افتد به دکل ديده باني . رفته آن بالا ؛
روي نردبان دکل .
« حسين آقا ! اون بالا چي کار مي کني شما ؟ »
مي گويد « کريم ! ببين . با يه دست تونستم چهار متر بيام
بالا . دو روزه دارم تمرين مي کنم . خوبه . نه ؟ »
مي گويم « چي بگم والا ؟ » حسین خرازی
+ نوشته شده در شنبه ۲۶ مرداد ۱۳۹۲ ساعت 1:15 توسط بیقرار شهادت
|