دوكوهه ،

 در باطنِ تو هنوز راز این روزهای سپری‌شده باقیست ،

می دانم ،

 اما دیگر خاک تو قدمگاه این كربلاییان آخر الزمان نیست .

دوكوهه ،

 تو خوب می‌فهمی كه من چه مي‌گویم .

 تو با حاج همت ، با حاج عباس كریمی ، چراغی ، دستواره ،

اسكندری ، علیرضا نوری ، وزوایی ، ورامینی ، رستگار ،

موحد ، حاج مجید رمضان ، صالحی ، حاجي‌پور و صدها شهید

 دیگر ، انس داشته‌ای .

 تو كه بوسه بر پای بسیجی‌ها زده‌ای ،

 تو كه با زمزمه‌ی شبانه‌ی آن ها آشنا بوده‌ای ،

تو كه نجواهای عاشقانه‌ی آن ها را شنیده‌ای ،

تو كه معنای انسان را دریافته‌ای ،

 تو خوب می‌دانی كه ما چه می گوییم .

 آری ،

 تو دیگر در جست و جوی انسان نیستی ؛

 تو یافتی آنچه را كه یافت نمی‌شود ...