مولا و...
مولای من !
اگر اینگونه می پسندی که سرمان را از جفا ببرند
و به یادگار برند ،
حرفی نیست ....
این سرما و گردن نازک تر از مویمان ...
مولای من !
اگر اینگونه می پسندی که سرمان را از جفا ببرند
و به یادگار برند ،
حرفی نیست ....
این سرما و گردن نازک تر از مویمان ...
آن حریمی که در آن دلها کبوتر می شود
پر زدن تا محضر زهرا میسر می شود
عشوه معشوق و ابراز نیاز عاشقان
به وصال عاشق و معشوق منجر می شود
علی جان سلام ...
خدا قوت برادر . چه خبر از بچه های جهادی ؟
کارا خوب پیش می ره ؟
از بچه روستایی های هیلان ٬ سامان ٬ پیاز آباد ٬
ظاهروند ... چه خبر ...
امروز یه چیزی دیدم و شنیدم ، که به بعضی از
افراد حق دادم که نظرشون راجع به بعضی
آدم های مذهبی برگرده ....
نمی دونم این عذاب برای کدوم گناهمه ....
خدایا !
نذار زنده باشم که این روزها رو ببینم ...
اين عكس در زمستان سال 1366 در ارتفاعات غرب کشور
گرفته شده است .
در آن سال ها ، بخش عمده ای از توان رزمی ایرانِ ...
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی گلزار شهدای تهران ،
مراسم بزرگداشتی صبح امروز چهارم بهمن ساعت ۹ صبح
با قرائت زیارت عاشورا و با حضور جمعی از خانواده های
معظم شهدا و ایثارگران و امت شهیدپرور بر سر مزار
شهید اکبر شهریاری از شهدای مدافع حرم در قطعه ۲۶ گلزار
شهدای بهشت زهرا(س) برگزار گردید .
شهید اکبر شهریاری دو روز پیش در سوریه و در جوار
حرم حضرت زینب(س) توسط تروریست های کوردل و منافق
به درجه رفیع شهادت نائل گردید .
پی نوشت :
نمی دونم چرا همیشه اولین و آخرین قبری که بهش سر میزنم ، شمایی ....
ای سـید ســــبزپوش من یامولا
مواظب باشيد كه در صحنه ى امتحان الهى مردود نشويد و
شرمسار در قيامت نباشيد كه پاسخ ندهيد چرا مقدمه ى
ظهور ولى و حجت خدا را فراهم نكرديد ؟
شهيد محمدحسين فاضلى
پی نوشت :
این حرفو باید مسئولینی بشنون که خیلی کارها رو می تونن بکنن ولی نمی کنن .
توي خرمشهر محمد حسين و دوستش هر دو با هم مجروح
شده بودند . از بيمارستان که مرخص شدند ، برگشتند خط
مقدم . فرمانده گفت بايد به خانه هايتان برگرديد .
اشک توي چشمان حسين حلقه زده بود .
به فرمانده گفت من به شما ثابت مي کنم که مي توانم به خط
بروم و لياقت آن را دارم .
ای خوش حساب مزد مرا زودتر بده !!
بعد از دو ماه گریه چه شد کربلای من .....
بعضی ها اعمال خوب را انجام می دهند ،
اما اگر کار حرامی هم پیش بیاید ؛
روی گردان نیستند .
اینگونه اعمال نتیجه ندارد ، داداش جون !
گناه کردن ، عمل های خیر را از بین می برد .
اما ای دهر !
اگر رسم بر این است که صبر را جز در برابر رنج
نمی بخشند و رضای او نیز در صبر است ،
پس این سر ما و تیغ جفای تو ...
" شمربن ذی الجوشن " را بیاور و بر سینه ما
بنشان تا سرمان را از قفا ببرد و زینب را نیز بدین
تماشاگه راز بنشان.
پروردگار به موسی فرمود :
ای موسی ! اگر می خواهی مرا بخوانی ،
باید خائف باشی ، مشفق باشی ،
باید بهترین جاهای بدنت را در پست ترین مواضع
بگذاری .
او اینطور می خواهد ، داداش جون !
ساقی جبهه سبو بر لب هر مست نداد
نوبت ما که رسید میکده را بست نداد
حال خوش بود کنار شهدا آه دریغ
بعد یاران شهید حال خوشی دست نداد
هر شهید کربلایی دارد که خاک آن کربلا تشنه
خون اوست ، و زمان انتظار می کشد تا پای آن
شهید بدان کربلا رسد و آنگاه خون شهید
جاذبه ی خاک را ....
" علی جنیدی " از دانشجویان بسیجی رشته
« ادبیات عرب » دانشگاه علامه طباطبایی و
مسئول اردوهای جهادی این دانشگاه بود که در
راستای مأموریت آمادهسازی فرهنگی ...
داشتم فکر می کردم واقعا از کجا شروع شد ...
این عشق به شهادت و جون دادن در راه خدا رو
میگم .
خیلی فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که :
سفر عشق از آن روز شروع شد که خدا
مهر یک بی کفن انداخت میان دل ما
حب الحسین سر الاسرار شهداست ...
فأین تذهبون ... !
دوستان سلام .
تو این مدتی که وبلاگ سرپا بوده ، بعضی از رفقا خیلی
زحمت کشیدن ....
یا رب چه حکمت است که طوفان اشک و آه
گهواره شهادت ما را تکان نداد ....