چادر
با برادرم توی خیابون می رفتیم .
چشمم افتاد به دختری چادری که از خیابان می گذشت .
گفتم : چقدر بدم میاد از چادر ... حس بدی داره !
برادرم گفت : حال نمیده نه ؟
.
.
.
تازه فهمیدم چرا چادر رو دوست ندارم !
حالا به جای چادر ، حالم از خودم بهم میخورد .
+ نوشته شده در جمعه ۱ آذر ۱۳۹۲ ساعت 23:31 توسط بیقرار شهادت
|