زنگ ورزش بود و بچه ها ناراحت !

آخه حالا که برف اومده و نمی شه توی حیاط ورزش کرد ، چکار کنیم ؟

معلم فکری کرد و گفت :

بچه ها بیاید یه مسابقه بدیم .

می خوام یکی یکی روی برف های حیاط ، مستقیم راه برید تا به دیوار روبرو برسید .

برنده کسی می شه که مستقیم ترین خط رو با قدم هاش ایجاد کنه .

بچه ها با خنده و هیجان و به نوبت روی برف ها حرکت می کردند .

آخرین نفر که به دیوار رسید ، معلم خواست تا همه بالای سکو بیان و با دقت به

خط ها نگاه کنند .

تقریبا همه مسیرهای طی شده منحنی و کج بودند

و فقط یه رد پا بود که خیلی صاف و مستقیم تا دیوار امتداد داشت .

بچه ها با تعجب از دوست شون پرسیدند ، آخه چجوری این کار رو کردی ؟

اون لبخندی زد و گفت خیلی ساده !

به نوشته روی دیوار روبروئی دقت کنید .

من یه کلمه رو انتخاب کردم و به یکی از نقطه هاش خیره شدم و به سمتش رفتم ...

.....

عزیز دلم تا حالا هدفی رو توی زندگیت انتخاب کردی ؟

تا بتونی بهش زل بزنی و صاف صاف به سمتش حرکت کنی

تا با قدم هات بهترین خط رو روی زمین زندگیت رسم کنی

نکنه یه روز که پشت سرمون رو نگاه می کنیم

کلی خط منحنی ببینیم و کج و شکسته

نکنه روزی که آقامون ، کسی که قرن هاست همه منتظرش هستن ، بیاد و ما تازه متوجه

بشیم که راه مستقیم رو دنبال نکردیم ...

نکنه وقتی آقامون بیاد ، مثل زمان اربابمون حسین (ع) ، جز کسانی باشیم که مقابل آقا

بایستیم ! کسانی که نمازشب خون بودن و قرآن می خوندن ...

اگه شهادت می خوای ...

اگه سربازی امام زمان می خوای ...

اگه می خوای جزو کسانی باشی که با مهدی فاطمه (سلام ا... علیها) بیعت میکنن ...

از الان شروع کن . اصلا بیا باهم شروع کنیم ...

بیا ... رفیق راه بندگی

             بیا ...