شهيد حاج خداکرم
يك هفته قبل از شهادت ، براي شركت در سميناري به تهران
آمده بود . حركات عجيبي داشت .
در طي آن سه روز كه در سمينار بود ، با آن همه خستگي كه
داشت ، به تمام فاميل و اعضاي بسيج محل سركشي كرد و از
آنها حلاليت خواست .
به يكي از بچه ها گفت :
من خواب پدر و برادر شهيدم را ديده ام و پيغام داده اند كه
به زودي پيش آنها خواهم رفت .
وقتي هم كه به زاهدان مي رفت ، روي پاهاي مادرش افتاد و
حلاليت طلبيد .
همان شب كه به زاهدان رسيد ،
دخترش خواب شهادت بابا را ديد .
+ نوشته شده در سه شنبه ۲۶ شهریور ۱۳۹۲ ساعت 20:32 توسط بیقرار شهادت
|