جعبه شيريني رو جلوش گرفتم ، يکي برداشت و گفت : ميتونم يکي ديگه بردارم ؟

گفتم : البته سيد جون ، اين چه حرفيه ؟

برداشت ولي هيچکدوم رو نخورد .

 کار هميشگيش بود ، هر جا که غذاي خوشمزه يا شيريني يا شکلات تعارفش

 مي کردند برميداشت اما نمي خورد .

مي گفت : برم با خانومو بچه ها مي خورم .

مي گفت : شما هم اين کارو انجام بدين .

 اينکه ادم شيريني هاي زندگيشو با زن و بچه ش تقسيم کنه خيلي توي زندگي

 خانوادگي تاثير ميذاره
                                                            شهيد سيد مرتضي آويني