استاد
جعبه شيريني رو جلوش گرفتم ، يکي برداشت و گفت : ميتونم يکي ديگه بردارم ؟
گفتم : البته سيد جون ، اين چه حرفيه ؟
برداشت ولي هيچکدوم رو نخورد .
کار هميشگيش بود ، هر جا که غذاي خوشمزه يا شيريني يا شکلات تعارفش
مي کردند برميداشت اما نمي خورد .
مي گفت : برم با خانومو بچه ها مي خورم .
مي گفت : شما هم اين کارو انجام بدين .
اينکه ادم شيريني هاي زندگيشو با زن و بچه ش تقسيم کنه خيلي توي زندگي
خانوادگي تاثير ميذاره
شهيد سيد مرتضي آويني
+ نوشته شده در یکشنبه ۱۰ شهریور ۱۳۹۲ ساعت 20:37 توسط بیقرار شهادت
|