چفيه را ھمه دیده ایم ، شاید استفاده ھم کرده باشيم ، به آن

افتخار می کنيم ولی نمی دانم آیا آن را می شناسيم یا نه ،

 لذت با او بودن را از ته دل چشيده ایم یا نه ؟

 

پارچه ای ساده و بی ریا که بوی خاک و یک رنگی می دھد ،

اھل دل در جبھه ھا به آن آچار فرانسه ی جبھه می گفتند .

 

چفيه چيست ؟ سمبل چيست ؟

و چرا دارای احترام است ؟

عبارات فوق سئوالاتی است که بعضی از نوجوانان و جوانان

 ( یا به قولی نسل سومی ھا) از خود و دیگران مي  پرسند .

 چند سطر زیر شاید بتواند کمکی به این عزیزان کرده باشد  ...

 

ميدان جنگ ، اسلحه ، فشنگ ، سيم خاردار و ھزاران وسایل

 دیگر در یک ميدان نبرد چيز عادی به حساب می آید اما در

ميان این ھمه وسيله ، چفيه ، در ٨ سال دفاع مقدس ، خود را

آشکار کرد .

تکه پارچه ھای سفيد که نخھای سياه آن را راه راه نشان

می داد ، چيزی فراتر از یک اسلحه ، و برای بچه ھای جبھه

و جنگ شناخته شده بود .

 

چفيه یادگار کسانی است که در دل شب در مقابل متجاوزان

تا دندان مسلح ایستادند و در حال حاضر در ميھمانی خدا

به سر می برند ....

 

چفيه در دل شب سجاده نماز عشق بود .

زیرانداز در ھنگام استراحت و ملحفه در ھنگام خواب .

در زیر آفتاب شدید و خواب غيلوله سایبان بود .

چفيه در ھنگام شناسایی منطقه و جنگھای چریکی نقاب

مي گشت .

در ھنگام نياز بند اسلحه ، کمربند و فانسقه ای بود .

صبح و ظھر و شام سفره می شد .

ھنگام حمام حوله می  شد ،

ھنگام گرما عرق گير ،

 ھنگام سرما شال کمر بود .

محافظ گرد و خاک بر روی صورت بود .

ھنگام نبرد ھمچو شال برگردن بسيجی مي درخشيد ،

 اما

زمانی که عمليات تمام مي شد چفيه خون آلود بود و آن

بسيجی شھيد .

زمانی که منطقه جنگی به شيميایی آلوده مي گشت پارچه

نمناکی بود جلوی بينی .

چفيه در زمزمه ھای دل شب ميزبان بود ،

ميزبان اشکھای عاشقان

پيش بند آرایشگاه ھای صلواتی ،

در موقع لزوم طناب ،

ھنگام مجروح شدن برانکارد ،

باند زخم ،

ھنگام دستگيری دشمن دستبند و چشم بند ،

 بقچه حمام ،

وسيله آتل بندی یک مجروح ،

تور ماھيگيری در کنار اروندرود .

 در ھنگام گرما بادبزن و …..

 

آری شما کدام وسيله را سراغ دارید که آنقدر ساده باشد

 ولی در عين حال این ھمه کار انجام دھد  ؟؟؟؟