اصل جایگزینی
و بزم با شکوه دعوت کرده اند . وقتی می رویم با خوش آمدگویی به استقبال ما می آید .
در مهمانی یخچال و میز بزرگی را به ما نشان می دهندکه انواع و اقسام غذاها ، میوهها ،
شیرینی ها و نوشیدنی ها وجود دارد . با تبسم می گویند : راحت باشید و از خودتون حسابی
پذیرایی کنید ، فقط یک نکته را دقت کنید از بین همه خوردنی ها و نوشیدنی ها از آن طَبَق
هرگز چیزی مصرف نکنید ، به ظاهر قشنگشان نگاه نکنید ، فاسد و سمّی هستند و از آن دیس
هم ، از من که خیرتان را می خواهم بشنوید و نخورید بهتر است .
برای میزبانی که این همه مال و ثروت دارد و عاشق ما است ، سلامت ما مهم است و
اگر ما را از آن دو منع کرده برای نفع رساندن یا دفع ضرر از ما است .
در مهمانی بالا آیا از میزبان مهربان و دست و دلبازمان تشکر نمی کنیم ؟
نسبت به آن دو طَبَق و دیس چه حسی داریم ؟
وقتی می دانیم که میزبان واقعاً عاشق ماست و خودش ما را به این جشن و بزم با شور
و شوق زیاد فراخوانده ، به ذهنمان می گذرد چرا جلوی لذت ما را می گیرد ؟
اگر فرد ناشناسی در مهمانی به ما از آن خوراکی های ممنوع تعارف کند و بگوید خیلی
خوشمزه است به حرف او گوش می دهیم یا به سخنان میزبان مهربان .
میزبان از سلامت و فساد خوراکی ها و نوشیدنی ها مطلع است یا دیگر مهمانان ؟
اگر کسی به سخنان میزبان اهمیت ندهد و بگوید : « یه شب هزار شب نمی شود . » ، یا
یواشکی از آن طَبَق و دیس بخورد . به میزبان ضرر زده یا به خود ؟
در زندگی دنیا نیز خدای مهربان میزبان ماست و ما باید به دستوراتش که سراسر به سود
خودمان است با جان و دل گوش کنیم .
در مثال بالا طَبَق ، از « محرمات الهی » حکایت می کند و دیس از « مکرو هات » .
ما به جای تشکر از خداوند بخشنده و هستی بخش و مهربان چه می کنیم ؟
بسیاری از ما دستوراتش را خشکی و بی لذتی می دانیم و چشممان را به روی این همه
نعمت و هدیه الهی می بیندیم و اصرار به خوردن از آن دو ظرف ممنوع داریم ؛
خدا گفته همه چیز برای تو حلال و طیّب و طاهر و پاک است ، مگر این که یقین کنی چیزی
نجس و حرام است .
همه دیدنی ها برای تو آزاد است ، مگر مواردی که من دورشان را
خط کشیدم .
همه شنیدنی ها برای تو مجاز است مگر مواردی که من مجوزشان را صادر نکرده ام .
همه خوراکی ها و نوشیدنی ها برای تو حلال است ، مگر مواردی که من زیرشان مهر
تأیید نزده ام و ...
استفاده از این طبق محرمات و دیس مکروهات و و بی توجهی به راهنمایی های
رفیقمان ، خدا ، که از همه بیشتر به خیر و صلاح ما آگاه است و عاشق ماست ، به سلامت روان
و جسممان ضرر می زند ، برخی از ناپرهیزی ها ما را گرفتار اضطراب و افسردگی می کند
به طور که اگر در زندگی آسایش هم داشته باشیم طعم آرامش را نمی چشیم و اگر ورود
ممنوعی را به خیال زرنگی رد کنیم به دره خواهیم افتاد .
متأسفانه برخی از نافرمانی ها ما را به کام اژدهای مرگ می کشاند .
اولیاء و عرفای الهی با رعایت همین دستورات آرامش و نشاط دائم دارند و از سلامت جسمی
و ذهنی و روحی بالایی برخوردارند و به همین دلیل عمرشان طولانی است .
پس بیاییم با میزبانمان (خدا) در بزم زندگی مهربان باشیم و رفیق .
اگر میزبان یا پزشک به ما از مسموم بودن غذایی خبر دهند از آنها تشکر می کنیم
آیا از ائمه و جانشینان ایشان یعنی مراجع و عالمان ربانی که پزشک روح ما هستند تشکر
می کنیم؟
آنها ما را از نیات ، اعمال و افکار و گفتار سمّی بر حذر می دارند . در واقع رسالت پزشکان
روح خیلی سنگین تر و مهم تر است چون موضوع کار آنها روح جاوید و ماندگار است .
امام زمان (عج) فرمودند :
و « اَمّا الحَوادِثُ الواقِعَةْ فَارْجَعُوا اِلي رَواةِ حَديثُنا فَانّهُمْ حُجَّتي عَلَيكُم وَ اَنَا حُجّةُ الله عَلَيهِم...» ؛
«در رخدادهايي كه اتفاق ميافتد به راويان حديث ما مراجعه كنيد ، زيرا آنان حجت من
بر شمايند و من حجت خدا بر آنان هستم » .
در واقع وقتی شبهات و شایعات از سوی دشمنان روی مراجع زیاد است و دوستان ناآگاه هم
همان ها را تکرار می کنند این به معنی این است که دشمن به زیرکی از جایگاه خطیر این
بزرگواران در هدایت در مسیر سبک زندگی دینی و نقش الگویی ایشان از بسیاری از ما
آگاه تر است .
به همین دلیل در پرتکل های سرّی سیاسی آنها ترور شخصیت مراجع ، دین گریز کردن
جوانان ، خدشه دارد کردن انتظار فرج و منحرف کردن عزای بر سالار شهیدان ،
تفرقه بین مردم و روحانیون ، جدا کردن مداحان از عالمان ربانی ، فرقه سازی ، در صدر
کارها قرار گرفته است .