( راوی : سید علی خامنه ای )

قرار بود ریش هایم را خشک خشک بتراشند .

 برای همین در طول مسیر ، خودم ریش هایم را می کشیدم تا

به دردش عادت کنم و در زندان درد کمتری را متحمل شوم .

 

وقتی در زندان ، سلمانی آمد و ماشین ! گذاشت پای ریش هایم ،

بی اختیار خنده ام گرفت و شروع کردم به خندیدن ....

 بیچاره سلمانی ، مانده بود هاج و واج که چطور شده ریش آخوندی

را می تراشد و او هم می خندد ...                               

         

* گوشه هایی از زندگی گل محمدی ( امام خامنه ای (حفظه ا...) )