استخاره کرد . بد آمد .

 

گفت : « امشب عمليات نمي کنيم . » بچه ها آماده بودند .

 

چند وقت بود که آماده بودند . حالا او ميگفت « نه » .

 

 وقتي هم که مي گفت « نه » کسي روي حرفش حرف

 

نمي زد . فردا شب دوباره استخاره کرد . بد آمد .

 

شب سوم ، عراقي ها ديدند خبري نيست ، گرفتند خوابيدند .

 

خيل هاشان را با زير پيراهن اسير کرديم .


شهيد ردائي پور