نه کــــــاکــــــــا !
در رودخانه نزديک مقر آب تني مي کرديم . يکي از بچه ها که
شنا بلد نبود افتاد توي آب . چند بار رفت زير آب و آمد بالا .
شنا بلد نبود يا خودش را به نابلدي مي زد خدا مي داند ،
برادري پريد توي آب و او را گرفت ، وقتي داشت او را با
خودش مي آورد بالا مي گفت : «کاکا سالم هستي ؟ »
و او نفس زنان مي گفت :
« نه کاکا سالم خانه است من جاسم هستم ! »
+ نوشته شده در چهارشنبه ۲۵ دی ۱۳۹۲ ساعت 1:30 توسط بیقرار شهادت
|
سالهاست که جنگ پایان یافته ولی